انتقاد وزیر سابق آموزش و پرورش از سیستم گزینش/ دانشجوی مذهبی را بخاطر داشتن حیوان خانگی رد کرده‌اند/ بگذاریم مردم زندگیشان را بکنند
انتقاد وزیر سابق آموزش و پرورش از سیستم گزینش/ دانشجوی مذهبی را بخاطر داشتن حیوان خانگی رد کرده‌اند/ بگذاریم مردم زندگیشان را بکنند

وزیر سابق آموزش و پرورش با انتقاد از سیستم گزینش ماجرای دانشجویی را تعریف می‌کند که غیرمنصفانه از گزینش رد شده است.

مستوره نصیری: سال‌هاست که سیستم گزینش برای استخدام در وزارت‌خانه‌ها و سازمان‌های مختلف مورد انتقاد است، خصوصا سیستم گزینش معلمان در آموزش و پرورش. ساز و کار و سیستم گزینش حتی در سال‌های اخیر و با همه تغییراتی که در فضای اجتماعی کشور رخ داده،‌ به وجه علمی کم‌تر و به وجه اعتقادی بیشتر بها می‌دهد.
سیدمحمد بطحایی، وزیر سابق آموزش و پرورش در گفت‌وگو با خبرآنلاین همین موضوع را عنوان می‌کند. او می‌گوید: «در حوزه مدیریت منابع انسانی مراحل مختلفی داریم یکی همین مساله گزینش است. چون استانداردهای قابل قبولی نداریم به تناوب دولت‌هایی که سرکار می‌آیند نگاهمان به گزینش فرق می‌کند، به‌عنوان مثال دو هفته پیش یکی از دانشجویانم که تعهد دبیری دارد و قرار است در آینده معلم شود به من مراجعه کرد و گفت که مشکل گزینشی پیدا کرده‌ است و توضیحاتی داد.»
بطحایی با بیان اینکه اتفاقا خانواده این دخترخانمِ دانشجو، خیلی مذهبی و مقید هستند، ادامه می‌دهد: «پرسیدم که چه مشکلی برایش پیش آمده و او گفت در گزینش از من سوالات متعددی پرسیدند یک سوالش این بود که من در خانه حیوان خانگی دارم یا نه؟ و این دانشجوی صادق گفته است بله دارم، مسئول گزینش هم گفته که چه حیوانی داری و او گفته گربه و توضیح داده که در جعبه‌ای در حیاط نگه‌داری می‌کنیم.»
وزیر سابق آموزش و پرورش با بیان اینکه این دانشجو گفته که در پرونده‌اش اشاره شده چون حیوان خانگی دارد، حقوق‌اش را قطع کرده‌اند و مشکلات زیادی را برایش به وجود آورده‌اند، می‌گوید: «کسی‌که چنین سوالی برایش معیار قضاوت قرار می‌گیرد دیگر به تخصص، علاقه، مهارت‌های آن فرد و شایستگی‌هایش نگاه نمی‌کند. چه بسا او از حیث صلاحیت‌ها، مهارت‌ها، توانایی‌ها و حتی اصول اعتقادی که باید یک معلم داشته باشد در بالاترین سطح باشد، اما چون گفته من در حیاط خانه یک حیوان خانگی دارم، او را پس می‌زنند و رد می‌کنند.»
بطحایی می‌گوید: «حتما گزینش می‌تواند در داشتن یک معلم موفق تاثیرگذار باشد، اما ما متاسفانه با روش‌های غلطی که دائما در حال اشاعه دادنش هستیم باعث می‌شویم آن جامعه معلمی که می‌تواند خروجی‌های قابل قبولی برای کشور داشته باشد، به‌وجود نیاید. به‌هرحال دانش‌آموزی می‌خواهد از زیر دست این معلم بیرون بیاید و معلم راهبر تربیتی اوست، وقتی معلم فرد ضعیفی باشد و سواد و مهارت ضعیفی داشته باشد ولی روی کلید واژه‌ها و مفاهیمی که نمی‌خواهم بگویم بی‌اهمیت اما با اولویت‌های پایین‌تری تمرکز کند، بنابراین نتیجه‌اش می‌شود این که امروز می‌بینید، معدل علمی دانش‌آموزان بسیار پایین آمده و به حدود هشت و نُه رسیده‌است.

او با بیان اینکه من امروز خودم در دانشگاه در حال تدریس هستم و به‌عنوان معلمی که ۴۰ سال معلمی کرده‌ام می‌گویم دانشجوی امروز من از حیث بنیه تحصیلی با دانشجوی چهار یا پنج سال پیش بسیار متفاوت است، ادامه می‌دهد: «که یک بخشش بر می‌گردد به همین ضعفی که در مدارس داریم و به ملاحظات علمی کم‌تر توجه می‌کنیم و به‌جای آن ملاحظات حاشیه‌ای را خیلی پررنگ می‌کنیم.»
شرکت دادن دانش‌آموز در امور سیاسی
وزیر سابق آموزش و پرورش ادامه می‌دهد: «به‌عنوان مثال اگر دانش‌آموزی در فعالیت‌های فوق برنامه که مد نظر ماست، که بیشتر امور سیاسی است تا آنچه که باید مورد آموزش قرار گیرد،‌ شرکت کند،برای ما ارج و قرب بالاتری دارد. اما وقتی دانش‌آموزی صادقانه نزد ما می‌آید و می‌گوید در خانواده من مثلا حجاب به شکلی دیگری وجود دارد، ارزشش برایمان بسیار کم‌تر است از دانش‌آموزی که سعی می‌کند ظاهرش را شبیه چیزی کند که ما می‌پسندیم.»
او با بیان اینکه ما از اول به دانش‌آموزان یاد می‌دهیم که اگر می‌خواهند موفق باشند باید درون و بیرونشان متفاوت باشد و بیرونشان را طوری کنند که ما می‌پسندیم و درونشان را هرطور خواستند داشته باشند، ادامه می‌دهد: «این یعنی بدترین نوع تربیتی که ما در مدارس و واحدهای آموزشیِ دانشگاه پیش گرفته‌ایم.»
بطحایی اظهار می‌کند: «مردم به آرامش نیاز دارند، مثلا این‌که یک روز می‌آییم، می‌گوییم قرار است یک روز سهمیه بنزین تغییر کند، را چرا زودتر اعلام می‌کنیم؟ هرچند که اصلا باید پرسید چرا این تصمیم خام و ناپخته را گرفته‌ایم؟ یا مثلا یک روز بورس بالا می‌رود، یک روز دلار تغییر می‌کند. ما هر روز داریم با این اقدامات استرس‌هایی را به جامعه وارد می‌کنیم که آرامش را از مردم می‌گیرد. انگار بعضی از ما دوست داریم مدام با مردم کشتی بگیریم. باید بگذاریم مردم زندگیشان را بکنند. بگذاریم کاسب برای کسبش برنامه‌ریزی داشته باشد و تا این اندازه به پروپای یک استاد دانشگاه نپیچیم.»

او می‌گوید: «من به‌عنوان کسی که سال‌ها پست مدیریتی در کشور داشته‌ام باید با تاسف عرض کنم امروز یکی از مهم‌ترین اشکالاتی که ما کشور داریم از دست دادن همین سرمایه‌های اجتماعی است. بیرون این در اگر از جوانی که در حال عبور است بپرسید که چه کسی را در این کشور قبول داری اعم از معلم، روحانی، پدرو مادر یا امام جماعت مسجد می‌گوید هیچ‌کدام. سرمایه‌های اجتماعی ما از بین رفته است او دیگر به چه امید داشته باشد و از چه کسی حرف شنوی داشته باشد؟»
چرا طرح رتبه‌بندی شکست خورد
وزیر سابق آموزش و پرورش در بخشی از صحبت‌هایش درباره شکست طرح رتبه‌بندی معلمان نیز توضیحاتی داد. او می‌گوید:«بر اساس نظریه صاحب نظران مدیریت، تا زمانی‌که کارکنان یک نهاد از نظر معیشتی تامین نباشند هر نوع دیگری از پرداخت منتج به ارتقای کیفیت نمی‌شود. وقتی که خط فقر ۱۱ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است و میانگین پرداختی به معلم ۱۰ میلیون است و ۲میلیون تومان به عنوان رتبه بندی می‌دهند. (در همه نظام‌های مدیریت منابع انسانی هدف رتبه بندی ارتقای کیفیت است و برای این که تلاش افراد و کیفیت کارشان بیشتر شود) زمانی که میزان دریافتی زیر یا مساوی خط فقر است و نمی‌توان یک زندگی متوسطی را با حقوقی که دریافت می‌شود، داشت، علم مدیریت منابع انسانی می‌گوید شما هر چه پول بدهید تا زمانی که به سطح متوسط نرسد موجب ارتقای کیفیت نمی‌شود.

بطحایی ادامه می‌دهد: «شما نمی‌توانید رتبه بندی را در حال حاضر اجرا کنید، پس اسمش را رتبه‌بندی نگذارید. بهتر است بگویید می‌خواهیم میانگین به حقوق همه دو ونیم میلیون اضافه کنیم، والسلام. چرا معلم را آزار می‌دهید که فلان مدرک را بیاورید یا فلان مقاله را ارائه دهید و اشک معلم‌ها را در می‌آورید؟ من از این‌که این را عنوان می‌کنم عذرخواهی می‌کنم، اما از آن‌جایی که رتبه بندی و هر طرحی مثل آن براساس اصول علمیش عمل نمی‌شود به ضد خودش تبدیل می‌شود؛ یعنی به‌عنوان مثال آمدید ۳۶ هزارمیلیارد تومان پول خرج کردید که انگیزه معلم بالا برود تا کیفیت آموزش بچه من و شما افزایش پیدا کند، اما نه تنها افزایش پیدا نکرد، بلکه معلم ناراضی‌تر هم شد.
او می‌گوید: «فرض کنید شما یک معلم بسیار فعالی بوده‌اید و یک معلم دیگر خیلی فعال نبوده اما او رفته و چند مقاله منشر کرده است اما شما این کار را نکرده‌اید و همین باعث شده حقوق او ۲ میلیون بالا رود اما حقوق شما هیچ تغییری نکرده‎ است، در نتیجه معلمی که همیشه موفق بوده و خانواده‌ها از او راضی بوده‌اند و بچه‌ها در کلاسش خوش‌حال بودند، می‌بیند که به حقوقش اضافه نشده و معلمی که فقط یک مقاله نوشته حقوقش افزایش یافته، پس اوهم از فردا شبیه دیگری می‌شود و به‌جای کارکردن درست در کلاس و با دانش‌آموزان، به مقاله نویسی می‌پردازد، این‌جا می‌بینیم که این کار به ضد خودش تبدیل شد. ۴۰ هزارمیلیارد تومان پول کمی نیست که در این شرایط سخت، دولت به معلم‌ها تزریق کرد، اما به ضد خودش تبدیل شد. من به دوستانی که با آن‌ها کار می کردم گفتم این کار شِش ماه بعد به ضد خود تبدیل می‌شود.»

۴۷۴۷

✅ آیا این خبر اقتصادی برای شما مفید بود؟ امتیاز خود را ثبت کنید.
[کل: 0 میانگین: 0]