انتحار روزنامه‌نگاری حرفه‌ای
انتحار روزنامه‌نگاری حرفه‌ای

روزنامه‌نگاری حرفه‌ای ایران سال‌هاست که از عوامل تضعیف‌کنندۀ بیرون از نظام رسانه‌ای ضربه‌های خردکننده‌ای خورده است. اما هیچ نمی‌توان عوامل درونی رسانه‌ها را در تضعیف روزنامه‌نگاری دست‌کم گرفت.

یکی از نمونه‌هایش فضایی است که در روزنامه‌نگاری حرفه‌ای حوزه سیاسی این روزهای کشور شاهدیم. دسته‌ای از روزنامه‌نگاران و رسانه‌ها می‌خواهند به هر ترتیبی که شده، جامعۀ زخم‌خورده و گوشه‌گرفته‌ای را به وسط گود بکشانند و با لطایف‌الحیل آن‌ها را به کاری وادارند که خود می‌خواهند. همین گفتار و سکنات نیز روزنامه‌نگاری را در چشم مخاطبان کوچک‌تر خواهد کرد و ضربه‌ای خواهد بود بر جای ضربات پیشین که بر تن روزنامه‌نگاری حرفه‌ای ایران وارد شده است.
در این ایام گاهی چنان سخنانی از برخی روزنامه‌نگاران، چه در رسانه‌شان و چه در حساب‌های کاربری‌شان در رسانه‌های اجتماعی، شنیده می‌شود و تیترها و عکس‌ها و مطالبی در رسانه‌ها دیده می‌شود که نه‌تنها آمیخته با هیجان‌زدگی بی‌حساب و تحلیلی‌های بی‌مبنا و نزدیک‌بینی غیرموجه است، بلکه با گفته‌های همین افراد و رسانه‌ها در دوسه سال اخیر در تضاد است. مخاطبان این رفتارهای متناقض را می‌بینند و در قضاوت‌شان درباره رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران لحاظ می‌کنند. چه‌بسا رسانه‌ها و روزنامه‌نگارهایی که مدت‌ها تلاش کرده‌اند مخاطبان را به خود جذب کنند، اما در عرض چند روز با خطاهایی حرفه‌ای آن‌ها را از دست داده‌اند.
مخاطب ایرانی سالیان سال است که در مواجهه با فضای بسته رسانه‌های رسمی در کنار زندگی موازی در فضای آزاد اینترنت و همچنین با شناخت و درک بافتار سیاسی و اجتماعی چند دهه اخیر ایران، با زیر و بم سازوکارهای رسانه‌های ایران آشنایند و به‌راحتی نمی‌توان آن‌ها را به کاری واداشت که نمی‌خواهند. اما از ظواهر امر در روزهای حاضر برمی‌آید که حافظه رسانه‌های رسمی و بخشی از روزنامه‌نگاران آن‌ها به‌خوبی حافظه مخاطبان کار نمی‌کند. بخشی از روزنامه‌نگاران تصور می‌کنند مخاطبان هرچه آن‌ها بگویند ــ حتی اگر مخالف آنچه باشد که قبلاً گفته‌اند ــ باور می‌کنند و مثل سال‌هایی که از طریق مطبوعات انحصار تولید محتوا و نبض جامعه در دست آنان بود، می‌توانند فضایی هیجان‌زده ایجاد کنند و با تصویرکردن یک آیندۀ تاریک محتمل و ندیده‌گرفتن آینده‌های جایگزین دیگر، مخاطبان و مردم را به مسیری هدایت کنند که خود می‌خواهند. بدتر این است که مدام به مخاطبان اعلام می‌کنند رسانه‌ها برای منافع جمعی مردم و نجات کشور است که در این مسیر می‌رانند، نه نیل به مقصود خود و سیاستمداران پشتیبان‌شان.
ساختار نظام رسانه‌ای در جامعه ایران، تعاملات و برهم‌کنش‌های انواع رسانه‌ها و شیوه مصرف رسانه‌های مختلف نزد مخاطبان به‌کلی دگرگون شده است. دیگر همچون دهه هفتاد و هشتاد نمی‌توان انتظار داشت سیاستمداران و فعالان سیاسی کنار یکدیگر بنشینند و به برنامه و نتیجه‌ای برسند و سپس رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران را به خدمت بگیرند تا دربست در اختیار آن‌ها باشند و مخاطبان را به راهی که می‌خواهند بکشانند. زمانه بسیار عوض شده، اما گویی فعالان سیاسی و روزنامه‌نگاران وابسته به آن‌ها عوض نشده‌اند. بر رسانه‌های وابسته به نهادهای عمومی و دارای جهت‌گیری‌های ایدئولوژیک حرجی نیست، اما روی سخن با رسانه‌هایی است که از الگوهای روزنامه‌نگاری حرفه‌ای بهره می‌گیرند.
آنچه روزنامه‌نگاری را برای مخاطبان امروزی محترم و محبوب می‌کند، خویشتن‌داری روزنامه‌نگاران و کف نفس و عمق تحلیل و زاویه نگاه آن‌ها به چرایی و چگونگی رویدادهای روز است. مخاطب از رسانه می‌خواهد به علائق او پاسخ دهد، مشکلاتش را بشکافد، دورتر از او به مسایل نگاه کند و آنچه به‌نفع اوست روایت کند. اگر مخاطب تصور کند رسانه‌های وابسته به گروه‌های سیاسی می‌خواهند با تهییج او به منویات خود برسند و به‌تجربه دیده باشد که در دفعات قبلی، پس از رسیدن به مقصود، مخاطبان را تنها گذاشته‌اند یا ناکارآمدی‌ها را توجیه کرده‌اند، دیگر اعتمادی که لازمه ارتباط صحیح بین رسانه و مخاطب و بین روزنامه‌نگاران و مردم است شکل نخواهد گرفت یا اگر شکل گرفته باشد نیز به‌شدت مخدوش خواهد شد. یکی از بدترین سم‌ها برای روزنامه‌نگاری این است که رسانه‌ها اهداف متنی بر منافع کوتاه‌مدت خود را قربانی رابطۀ بلندمدت با مخاطبان کنند.
باری، این روزها باید صبوری کرد و دندان به جگر گرفت و کوچک‌تر شدن روزنامه‌نگاری حرفه‌ای را در مقابل سیاست‌بازی دید. البته که از آن سوی ماجرا، مخاطبان قدر روزنامه‌نگاران و رسانه‌هایی را هم که خوددار هستند و هیجان بر آنان مسلط نشده است و با دلایل قوی پیش می‌روند بیش از پیش خواهند دانست. عیار رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران در چنین روزهایی روشن می‌شود. اما در هر حال، اگر دوباره موضوع تضعیف و توسعه‌نیافتگی روزنامه‌نگاری حرفه‌ای در ایران پیش کشیده شود، باید در کنار توقیف‌ها و بستن‌ها و برخوردها و محدودیت‌های بیرونی، به ناکارآمدی‌ها و سستی‌ها و کژرفتاری‌های درون رسانه‌ها نیز توجه کرد. باید تأکید کرد که رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران نیز بری از سهو و خطا نبوده‌اند و در این تضعیف و توسعه‌نیافتگی نقش داشته‌اند.
*روزنامه‌نگار
۴۷۴۷

✅ آیا این خبر اقتصادی برای شما مفید بود؟ امتیاز خود را ثبت کنید.
[کل: 0 میانگین: 0]