اقتصاددانان متعددی بر این نکته تأکید دارند که توجیهات برخی از فعالان بازار بورس برای افزایش نرخ نیما، بیشتر به نفع شرکتهای بزرگ و سفتهبازان است تا عموم سهامداران. این موضوع میتواند به افزایش قیمت محصولات و در نتیجه، تحمیل تورم سنگینی به اقتصاد و مردم منجر شود.
اختلاف نظر بورسیها درباره لزوم افزایش نرخ ارز در سامانه نیما و ارتباط دادن تمامی مشکلات بورس به تفاوت نرخ نیما و بازار آزاد، موضوعی است که از سالها پیش وجود داشته و همچنان ادامه دارد. شرکتهای بورسی که از تورم بهرهمند میشوند، همواره از افزایش نرخ ارز سود میبرند، زیرا میتوانند ارزهای صادراتی خود را با قیمت بالاتری به فروش برسانند. همچنین، با افزایش نرخ ارز و تورم، قیمت محصولات این شرکتها نیز بالا میرود و به این ترتیب، این شرکتها همواره از نوسانات ارزی و تورم بهرهمند میشوند.
ذینفعان افزایش نرخ ارز معمولا به طور غیرمستقیم و از زبان فعالان مجازی و سهامداران خرد بازار سرمایه منافع خود را دنبال میکنند. بر این اساس تحلیلهایی در فضای رسانهای تولید و بازنشر میشود تا این گذاره را جا بیاندازد که اگر میخواهید بورس رشد کند، پس باید سودآوری شرکتهای صادراتی افزایش یابد و برای اینکه حاشیه سود این شرکتها زیاد شود، باید نرخ ارز نیما افزایش یابد.
در واقع این شرکتها به جای تمرکز بر افزایش بهرهوری، اجرای طرحهای توسعه و مواردی از این دست، میخواهند از طریق افزایش نرخ ارز به سودهای بادآورده برسند؛ حتی اگر این منفعتطلبی، به قیمت تشدید تورم و فشار به طبقات ضعیف جامعه باشد.
البته در اینکه نباید اختلاف زیادی بین نرخ ارز نیما و بازار آزاد باشد و رانت این اختلاف باید صفر شود، شکی نیست، اما این رانت احتمالی تنها یک مولفه برای تصیمگیری است و باید ابعاد تورمی آن را هم در نظر گرفت.
از طرفی بررسیها نشان میدهد همین ادعای رشد حتمی بورس با افزایش نرخ نیما هم در ماههای گذشته نقض شده و شواهد آماری نشان میدهد این ادعا درست نیست. برخلاف اینکه برخی بورسیها میگویند، نرخ دلار نیما در یکسال گذشته ۲۹ درصد رشد داشته و از ۳۷ هزار تومان در مهرماه ۱۴۰۲ به ۴۸ هزار تومان در مهرماه سال جاری رسیده است. این در حالی است که شاخص کل بورس در این بازه زمانی حدود ۱۰۰ هزار واحد یعنی تنها ۵ درصد بازدهی داشته است.
در حالی که روز دوشنبه ۲۳ مهرماه ۱۴۰۳ نرخ دلار در سامانه نیما از ۴۸ هزار تومان هم عبور کرد، شاخص کل بورس تهران که مهرماه سال گذشته در حوالی دو میلیون واحد قرار داشت، در پایان معاملات دیروز با حدود ۲۵ هزار واحد کاهش، در مرز دو میلیون و ۹۰ هزار واحد قرار گرفت.
در جریان دادوستدهای روز قبل بازار سرمایه، بیش از ۵میلیارد و ۶۵میلیون سهم و حق تقدم به ارزشی بالغ بر ۲هزار و ۸۵۹میلیارد تومان در بیش از ۱۷۵هزار نوبت مورد دادوستد قرار گرفت و شاخص بورس با افت ۲۴ هزار و ۷۷۳واحدی در ارتفاع ۲ میلیون و ۸۹هزار و ۹۳۴واحد قرار گرفت.
اقتصاددانان مختلفی تأکید میکنند که بهانهجویی برخی فعالان بورسی برای افزایش نرخ نیما، بیش از اینکه به نفع عموم سهامداران باشد، در جهت منافع شرکتهای بزرگ و سفتهبازان و افزایش قیمت محصولات آنها است؛ موضوعی که تورم سنگینی به اقتصاد و مردم تحمیل میکند.
تنها به عنوان یک نمونه، قیمت پایه محصولات پتروشیمی از ابتدای اردیبهشت ماه سالجاری روند افزایشی را در پیش گرفتهاند. نرخ دلار مبادلهای برای نوزدهمین هفته متوالی حدود ۵۹۶تومان افزایش داشت. به عبارت بهتر دلار مبادلهای از ۴۶ هزار و ۹۶۴تومان در روز ۸مهرماه به ۴۸هزار و ۴۷ تومان در روز ۲۳ مهرماه رسید و حدودا با ۲.۳ درصد رشد همراه و موجب افزایش ۹۶درصد از قیمت پایه محصولات پتروشیمی شد. این موضوع در حالی رخ داده است که قیمتهای جهانی در کانال نزولی قرار دارند و از طرفی قیمت دلار حواله در بازار مبادلهای به مسیر رشد تدریجی خود ادامه میدهد و موجب افزایش قیمتهای پایه محصولات پتروشیمی در بازار داخلی شده است.
این گزارش میافزاید، بهطور کلی ۹۶ درصد گروه محصولات پلیمری با افزایش قیمت همراه بودند و رشد قیمتها تحتتاثیر رشد نرخ دلار حواله در بازار مبادلهای اتفاق افتاده است. دلار ۲۸هزار و ۵۰۰ تومانی که مبنای قیمتگذاری برخی از محصولات پلیمری بود برای همیشه حذف شد و از اینرو همه محصولات این گروه به صورت یکپارچه تحتتاثیر نرخ دلار حوالهای در بازار مبادلهای با قیمت ۴۸هزار تومان قیمتگذاری میشوند.
گفتنی است در گروه کالایی شیمیاییها نیز ۹۶ درصد گروهها با افزایش قیمت همراه بودند افزایش قیمت پایه این محصولات هم تحتتاثیر تغییرات ۴۷۵ تومانی نرخ دلار مبادلهای رقم خورده است.
چنانچه پیداست افزایش نرخ ارز نیما تاثیری بر بازار سرمایه نداشته و صرفا به افزایش قیمت محصولات شرکتهای بزرگ منجر شده که آثار تورمی آن به اقتصاد و معیشت مردم منتقل میشود.
کارشناسان معتقدند عوامل متعدد دیگری هستند که بازار سرمایه را تحت تأثیر قرار میدهند. رکود بازارهای جهانی، تنشهای سیاسی، تصمیمات خلقالساعه و پرنوسان دولت، بیاعتمادی مردم به بازار سرمایه در پی اتفاقاتی همچون ریزش بزرگ مرداد ۹۹ پس از دعوت دولتیها برای حضور مردم در بورس از جمله مواردی هستند که اثر زیادی بر بازار سرمایه دارند و باید برای آنها چارهاندیشی کرد.
منبع:
تسنیم
- نویسنده: گسترش نیوز