اجتناب از ورود و به کار بردن وامواژهها (Loan Words) یا همان واژههایی که از زبانهای دیگر وارد زبان فارسی میشوند همواره از دغدغههای ارزشمند علاقمندان به زبان و ادبیات فارسی و اصحاب فرهنگ و ادب کشورمان بوده است. اما این دغدغه ارزشمند گاهی حالت افراطی به خود میگیرد، و از مرحله پرهیز و ترس (Fear) عبور کرده و تبدیل به نوعی هراس (Phobia) میشود.
از منظر علم روانشناسی، ترس، پاسخ یا واکنش طبیعی انسان به یک تهدید یا خطر است. بر این اساس، لازمه ترس به عنوان یک پاسخ (Response)، وجود یک تهدید به عنوان محرک (Stimulus) است. بنا بر این، ترس از پدیدهها، واکنشی هم طبیعی و هم نافع و ممدوح است. اما هراس، که حالت افراطی و مذمومِ ترس است، نه تنها نافع نیست بلکه به دلیل واکنش انسان به مسائل و مواردی که یا وجود خارجی ندارند و یا در صورت وجود، خطری محسوب نمیشوند، ممکن است منجر به نوعی فرافکنی ذهنی (Overgeneralization) با اثرات منفی شود.
با همین نگاه، هراس از واژگان بیگانه گرچه از منظر سنتی و نگاه غیر علمی به زبان و ادبیات، ممدوح و بلکه واجب است، اما به لحاظ علمی، خاصه از منظر زبانشناسی توصیفی (Descriptivism) – در مقابل زبانشناسی تجویزی (Prescriptivism)- این پدیده مورد تایید نیست. به دیگر سخن، با رویکرد زبانشناسی توصیفی، ورود واژگان نو از زبانی دیگر، نه تنها برای زبان مقصد هراسآور نیست، بلکه از نقطه نظر دانشمندانی همچون جورج یول، و جولیا فالک، وامواژهها یکی از شیوههای متداول و روندهای طبیعی شکلگیری واژگان در هر زبان هستند. و جالب است بدانیم یکی از زبانهایی که بیشترین حجم واردات واژگان از زبانهای بیگانه/خارجی را به خود اختصاص داده زبان انگلیسی است که در آن واژگان فراوانی از زبانهای آلمانی، فرانسه، ایتالیایی، فارسی، ژاپنی، ترکی و … وجود دارند و در محاورات روزمره استعمال میشوند.
لذا، طبق آراء دانشمندان علم زبانشناسی، ورود وامواژهها به زبان نه تنها طبیعی و بیخطر است، بلکه مضافا، در خصوص زبانهایی که از قوام و توانش کافی برخوردار هستند، این پدیده موجب پویایی و بقای بیشتر نیز میشود (ورنر، هاینس، هلموت، و دیگران). شاید بر همین اساس است که زبان فارسی که با ورود اسلام در معرض ورود واژگان بیشمار از زبان عربی قرار گرفت، نه تنها با خطر انقراض مواجه نشد بلکه با حفظ انسجام درونی توانست پس از مدتی به زبان علم، زبان بازرگانی، و حتی زبان میانجی تبدیل شود (تاریخ الفی ج.۱). نیز نباید تعجب کرد که نخستین دستور مدون زبان عربی را دانشمند بزرگ ایرانی و پارسی زبان سیبویه شیرازی به رشته تحریر دراورد.
پس، از آنجایی که زبان فارسی چه در مقطع تغییرات تاریخی (Diachronic) و چه در مقطع تغییرات برههای (Synchronic) در شرایطی بس خطیرتر از شرایط کنونی موفق به حفظ بقا وانسجام درونی خود شده است، سخن گزافی نیست اگر بگوییم ورود وامواژهها، البته در حد منطقی و در سیر طبیعی خود، نه تنها برای زبان فارسی تهدیدی محسوب نمیشود، بلکه این پدیده میتواند همچون سابق به افزایش کاربست پذیری و انعطاف پذیری زبان فارسی بهویژه در مواجهه با واژگان علوم نوین منجر شود. این همان چیزی است که بسیاری از زبانهای باستانی از آن فروماندند و در نتیجه در همان حد باستانی، غیر کاربردی و سترون باقی ماندند.
ختم کلام آنکه، در دغدغه ارزشمندی که برای پاسداشت زبان فارسی داریم، اگر بین ترس و هراس از واژگان بیگانه تمییزی قائل نشویم، و با نگاهی رادیکال، افراطی، و غیر علمی با این موضوع برخورد کنیم، علیالقاعده باید نه تنها از واژگان فرنگی، بلکه از تمامی واژگان غیر فارسی منجمله واژگان عربی که اکنون بخش معتنابهی از پیکره عظیم زبان فارسی را تشکیل میدهند و به عنوان مدخل در فرهنگهای معتبر و مرجع زبان فارسی مشاهده میشوند صرفنظر کنیم؛ از جمله این واژگان خود واژه (فارسی) است که معرب یا فارسی شدهی واژه (پارسی) است !! در چنین شرایطی، خواندن، نوشتن، و سخن گفتن به زبان پارسی سره جز برای افرادی اندک، کاری بس دشوار خواهد بود. والحمدلله الذی خلق الانسان و علَمه البیان.
*دکتری آموزش زبان انگلیسی (زبانشناسی کاربردی)، دانشگاه علامه طباطبایی
۴۷۲۳۲
- نویسنده: خبرآنلاین